این نوع برخورد علاوه بر فوایدی که برای آحاد مردم دارد و از پیدایش مفاسد متعدد اجتماعی ناشی از زندانی شدنها جلوگیری میکند، اسلام را نیز آنگونه که هست به مردم معرفی مینماید.
وقتی پدر یک خانواده به زندان میافتد، فرزندان و همسر او دچار مشکلات روحی و مادی میشوند. وقتی یک دانشجو به زندان فرستاده میشود، آینده زندگی او با اختلال مواجه میشود. به زندان افتادن یک کارمند، به آینده شغلی او لطمه میزند.
منظور این نیست که بطور کلی بساط زندان برچیده شود بلکه هدف اینست که تلاش دستگاه قضائی بر این متمرکز شود که متهمان و یا حتی مجرمان حتیالامکان از راههای دیگر تنبیه شوند و صدور حکم بازداشت و زندانی شدن به حداقل برسد.
قطعاً در مواردی چارهای غیر از زندانی شدن افراد وجود ندارد. منظور اینست که غلبه با بازداشت کردن و صدور حکم زندانی شدن نباشد و تا آنجا که ممکن است پروندهها به شکلهای دیگری مختومه شوند.
اینکه گفته شود احکام قضائی اگر شدید نباشند، بازدارندگی نخواهند داشت، در مورد جرائم خاص درست است ولی بسیاری از مجرمین را میتوان با رأفت و نشان دادن عطوفت و رحمت به راه صحیح هدایت کرد و از ارتکاب مجدد جرم پشیمان نمود. فلسفه این اصل بسیار مهم که فرمودهاند «هَلِ الدّینُ اِلاَّ الْحُبٌّ، آیا دین چیزی غیر از محبت و رحمت و عطوفت است؟» همین است.
اگر بخواهیم منصفانه نظر بدهیم، بسیاری از قضات کنونی به حدیث نورانی پیامبر خدا که در آغاز این مقاله نقل کردهایم عمل میکنند و تلاششان بر این متمرکز است که متهمان را از مجازات معاف کنند و راه عطوفت و رحمت را برای متنبه شدن آنان برگزینند. در مواردی نیز وضعیت کاملاً برعکس است و احکام غیرعادی و خشنی صادر میشوند که خارج از چارچوب هستند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟